خدا و کودک
کودکی که اماده تولد بود نزد خداوند رفت و پرسید: كودكي كه آماده تولد بود، نزد خدا وند رفت و پرسيد :مي گويند فردا شما مرا به زمين ميفرستيد،اما من به اين كوچكي و بدون هيچ كمكي چگونه مي توانم براي زندگي به آنجا بروم؟ خداوند پاسخ داد: از ميان تعداد بسيار فرشتگان،من يكي را براي تو در نظر گرفته ام. او در انتظار توست و از تو نگهداري خواهد كرد . اما كودك هنوز مطمئن نبود كه مي خواهد برود يا نه . اما اينجا در بهشت، من هيچ كاري جز خنديدن و آواز خواندن ندارم و اينها براي شادي من كافي هستند . خداوند لبخند زد: فرشته تو برايت آواز خواهد خواند، هر روز به تو لبخند خواهد زد . تو عشق او را احساس خواهي كرد و شاد خواهي بو...
نویسنده :
مامان نیلا عسل
22:24